اگر خواه غم دل با تو گویم جا نمیابم
اگر جایی شود پیدا تورا تنها نمیابم
اگر یابم تورو تنها و جایی هم شود پیدا
ز شادی دست و پا گم میکنم خود را نمی یابم
عاقلان نقطه ی پرگار وجودند
ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانن
یارب این شهر چه شهریست
که صد یووسف دل به کلافی بفروشیم
خریدار نداشت
خدا یا جهان پادشاهی توراتست
زما خدمت آید خدایی تو راست
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه ی مرده پرست
تا هست به ذلت بکشندش به جفا
چون مرد به عزت ببرندش سر دست